درباره من

دکتر آمنه لاهوتی اشکوری

در شهریور ماه سال ۱۳۵۰ در شهرستان رودسر در استان گیلان چشم به جهان گشود. سالهای ابتدایی زندگی تا مرحله دیپلم را در شهرستان رودسر گذراند و دوره عمومی را در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان در شهر رشت سپری کرد. آنقدر شهر رشت با میهمان خود مهربان بود که پس از دوسال زندگی دانشجویی خانواده اش را متقاعد کرد که به رشت نقل مکان کنند و باهم زندگی کنند.
در سال ۱۳۷۵ دوره عمومی را به ‌پایان رساند و در همین سال هم ازدواج کرد. پس از گذراندن دوره طرح عمومی در شهر رشت، زندگی مشترک را در تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۷۸ صاحب فرزند شد. با توجه به عشق مادرانه شدیدش ترجیح داد در منزل کنار دخترش بماند و تربیت او را شخصا به عهده بگیرد. پس از اینکه دخترش دبستانی شد تصمیم به ادامه تحصیل در رشته تخصصی گرفت و با اینکه رشته زنان و زایمان اولین رشته مورد علاقه اش نبود ، برای اینکه در کنار دخترش باشد انتخاب رشته و شهر محل تحصیلش را بسیار محدود کرد. دکتر لاهوتی دوره تخصصی زنان و زایمان را در دانشگاه علوم‌پزشکی قزوین گذراند و پس از اتمام آن دوسال در مناطق محروم دوره طرح رشته تخصصی اش را در شهرستان ملایر انجام داد و پس از اتمام آن مجددا به تهران بازگشت. بعد از سالها دوباره خانواده گرد هم جمع شدند. در ادامه در رشته فوق تخصصی نازایی که به شدت به آن علاقمند بود ادامه تحصیل داد و فلوشیپ نازایی و ای وی اف دریافت کرد و در سالهای بعد از آن تا کنون فقط مراجعین این حوزه را ویزیت و درمان میکند.
از علایق دکتر لاهوتی می‌توان به کتاب و کتابخوانی نام برد. ایشان در کتابخانه شخصی اش حدود هفتصد جلد کتاب دارد و این کتابخانه مانند کتابخانه های عمومی دارای دفتر ثبت است و تمام کتابها در آن شماره گذاری شده اند. به شعر و ادبیات و موسیقی علاقه بسیار زیادی دارد ‌و در سالهای اخیر آموزش ساز تار را هم شروع کرده است و با وجود فرصت بسیار محدود، بخاطر انرژی ذاتی و علاقه ای که به شعر و موسیقی دارد از آن دست نکشیده است. همچنین ادیت ادبی چند کتاب موسیقیایی تالیف استادش را هم در کارنامه غیر پزشکی اش دارد.
دکتر لاهوتی به سفر و طبیعت هم علاقه زیادی دارد و بسیار پر انرژی ، خوش سفر و اجتماعی و دارای روابط عمومی بالا میباشد.
مهمترین علاقمندی های زندگی اش بعد از دختر و خانواده اش کار نازایی و مراجعینش هستند و هنوز با وجود گذر از پنجاه سالگی با عشق و علاقه زیاد هر روز تا پاسی از شب به ویزیت بیماران میپردازد و این شعر را همیشه مد نظر دارد که :
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست.

keyboard_arrow_up